علی اکبر مسگر؛ سارا اخروی
چکیده
داده ها و گزارش های تاریخی این قابلیت را دارند تا با مفاد اساطیری و حماسی تطبیق و اینهمان شوند. پدید آمدن شرایط خاص در تاریخ و مشابهت آن با شرایط حماسی یا اساطیری منجر به بازآفرینی شخصیت های تاریخی با الگوهای ...
بیشتر
داده ها و گزارش های تاریخی این قابلیت را دارند تا با مفاد اساطیری و حماسی تطبیق و اینهمان شوند. پدید آمدن شرایط خاص در تاریخ و مشابهت آن با شرایط حماسی یا اساطیری منجر به بازآفرینی شخصیت های تاریخی با الگوهای حماسی می شود. به مخاطره افتادن کیان ایرانشهر در روایت ملی مهم ترین زمینه برای پیدایش پهلوانانی است که از حیثیت ایران زمین پاسداری می کنند. حمله ی تورانیان به ایران منتهی به نبردهای دیرپایی می شود که در این کارزارها پهلوانان ایران با جانفشانی های گوناگون از مرز و سرزمین و شهریاری ایران محافظت می کنند. در واقع روایت شرق مهاجم و ظهور حماسه ها و در پی آن درخشش پهلوانان، مهم ترین پیرنگ روایات ملی ایران است. همین طرح و الگو عینا از اواسط شهریاری ساسانی به بعد که هنگامه حمله ی ترکان و هون ها به ایرانشهر است تکرار می شود. در این دوره بهرام چوبین به مثابه پهلوانی با دشمن شرقی در می آویزد و در تلاش است تا کیان ایران را حراست کند. به نظر می رسد اسطوره آرش که از قضا ریشه ای از دودمان مهران (همتبار با آرش کمانگیر) دارد به عنوان اسوه و الگوی بهرام چوبین از حماسه در اواخر عصر ساسانی کانونیت یافته و مورد بهره برداری قرار می گیرد. در این پژوهش برآنیم تا با روش توصیفی و تحلیلی فرضیه الگو بودگی روایت اساطیری آرش کمانگیر برای بهرام چوبینه را به آزمون بگذاریم.